اقتصاد۲۴- روز سیزدهم صفر در تهران خیابانهای منتهی به بازار طلافروشان پُر از هیاهو بود. سیزدهم ماه صفر، روزی که هیچ سند تاریخی، شرعی یا علمی آن را تأیید نمیکند برای بسیاری از مردم به روزی خوشیمن برای خرید طلا تبدیل شده است. مردم با این امید که خرید طلا در این روز برای آنها برکت دارد، راهی بازارها میشوند. گاهی صفهای طولانی مقابل طلافروشیها شکل میگیرد از پیرزنی که با پسانداز اندکش دنبال یک انگشتر کوچک بود تا جوانی که با هیجان قصد داشت طلای بیشتری برای سرمایهگذاری بخرد.
در این میان، حتی دستفروشهای مترو هم از موج تقاضا بینصیب نمانده بودند و جاکلیدیهای طلاییرنگشان غیبشان زده بود و میگفتند اگر میخواهی خانهدار شوی باید روز سیزدهم صفر جا کلیدی بخری! این وضعیت بیآنکه هیچ تغییری در نرخ ارز یا قیمت اونس جهانی به وجود آمده باشد، ممکن است قیمتها را افزایش دهد.
این افزایش، نه ریشه در تحلیلهای اقتصادی و نه در تحولات جهانی ریشه دارد و فقط نتیجه یک باور عامهپسند است که از شبکههای اجتماعی به بازار سرریز میشود، اما این خرافه چگونه چنین قدرتی یافت؟ چرا مردمی که در بازار بورس با تکیه بر تحلیلهای علمی ضرر کردند، حالا به خرافهای بیریشه روی آوردهاند؟
نیاز به تسلط در جهانی پُر از ابهام
از منظر روانشناسی اجتماعی، خرافهها اغلب در شرایطی رشد میکنند که افراد بر محیط خود احساس عدم کنترل دارند. در اقتصاد پرنوسان ایران، تورم بالا و بیثباتی سیاسی، مردم را به جستوجوی راههایی برای کاهش اضطراب سوق داده است. افراد در مواجهه با عدم قطعیت، به دنبال الگوها یا باورهایی میگردند که به آنها حس کنترل و پیشبینیپذیری بدهد. باور به خوشیمن بودن خرید طلا در روز سیزدهم صفر، نمونهای از این تلاش است. این خرافه، با وعده برکت و ثروت، به مردم اطمینان کاذب میدهد که میتوانند با یک اقدام ساده، آینده مالی خود را تضمین کنند.
نقش هنجارهای اجتماعی و اثر گلهای
روانشناسی اجتماعی مفهومی به نام اثر گلهای را مطرح میکند که در آن افراد رفتار دیگران را تقلید میکنند، بهویژه در شرایطی که اطلاعات معتبر کم است. در روز سیزدهم صفر، وقتی مردم میبینند دیگران برای خرید طلا به بازار هجوم آوردهاند، خود نیز به این رفتار میپیوندند، حتی اگر منطق اقتصادی آن را تأیید نکند. شبکههای اجتماعی این اثر را تقویت کردهاند و پستهایی که بدون منبع معتبر، خرید طلا در این روز را پربرکت میخوانند، به سرعت وایرال میشوند و رفتار جمعی را شکل میدهند.
بیاعتمادی به نهادهای رسمی و کارشناسان
یکی از عوامل کلیدی تقویت خرافهها در ایران، کاهش اعتماد به نهادهای رسمی و کارشناسان است. بازار بورس ایران نمونهای بارز از این بیاعتمادی است که پس از ۲۵ ماه از سقف شاخص کل در اردیبهشت ۱۴۰۲، به همان محدوده ۲،۵۴۷،۰۰۰ واحدی بازگشته و بازدهی شاخص طی این دو سال صفر بوده است.
بیشتر بخوانید: طلا، ماشین را له کرد + اینفوگرافی
حتی بدتر، ۶۶درصد نمادها بازدهی منفی داشتهاند و برخی تا ۸۰درصد افت کردهاند. این ناکامی، علیرغم تحلیلهای تکنیکال و بنیادی کارشناسان، باعث شده مردم به دنبال جایگزینهایی مانند خرید طلا بر اساس خرافهها باشند. وقتی توصیههای علمی سودآور نباشد، مردم به باورهای عامهپسند روی میآورند که وعدههای ساده و ملموس میدهند.
قیمت طلا چگونه تحلیل میشود؟
در واقع این رفتار جمعی به یک پیشگویی خودمحققشونده تبدیل شده است؛ مردم با خرید طلا قیمت را بالا میبرند و سپس سود حاصل از این افزایش را به برکت روز سیزدهم صفر نسبت میدهند. مقایسه با عوامل اقتصادی واقعی در حالی که خرافهها تأثیر کوتاهمدت دارند، قیمت طلا در بلندمدت به عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته است.
طبق گزارشها، قیمت اونس جهانی طلا در اواخر سال ۱۴۰۳ (مارس ۲۰۲۵) از مرز ۳ هزار دلار عبور کرد و به ۳،۰۵۲ دلار رسید. تحلیلگران پیشبینی میکنند که تا پایان سال ۲۰۲۵، قیمت اونس جهانی به ۳،۵۰۰ تا ۴،۵۰۰ دلار برسد، بهویژه به دلیل تقاضای بانکهای مرکزی، کاهش نرخ بهره فدرال رزرو و تنشهای ژئوپلیتیکی.
در ایران، قیمت هر گرم طلای ۱۸عیار در مقاطعی از سال ۱۴۰۳ به بیش از ۶ میلیون تومان رسید و پیشبینی میشود در سال ۱۴۰۴ به ۸ تا ۱۰ میلیون تومان برسد، بهویژه اگر نرخ دلار به ۹۰،۰۰۰ تا ۱۰۰،۰۰۰ تومان افزایش یابد. این عوامل، از تورم داخلی گرفته تا سیاستهای پولی جهانی، تأثیرات عمیقتری نسبت به خرافهها دارند.
نقره به جای طلا
افزایش قیمت طلا، رفتار مصرفکنندگان را نیز تغییر داده است. گزارشها نشان میدهد که با بالا رفتن قیمتها، تولید طلا ۲۰درصد کاهش یافته و برخی زوجها به جای طلا به خرید نقره روی آوردهاند. این نشان میدهد که تقاضای ناشی از خرافهها، همچنین شاخصهای مهم اقتصادی و سیاسی نهتنها قیمت را افزایش داده، بلکه دسترسی به طلا را برای برخی اقشار دشوارتر کرده است. با این حال، هجوم مردم به بازار در روز سیزدهم صفر نشاندهنده قدرت باورهای جمعی برابر منطق اقتصادی است.
چرا خرافهها ریشه میگیرند؟
خرافهها راهی برای سادهسازی مسائل پیچیده هستند. پیشبینی قیمت طلا نیازمند تحلیل شاخصهای پیچیدهای مانند نرخ بهره، تورم و تنشهای ژئوپلیتیکی است. اما برای بسیاری از مردم، درک این عوامل دشوار است. خرافهای مانند خرید طلا در سیزدهم صفر، یک راهحل ساده و قابل فهم ارائه میدهد «در این روز بخر، سود میکنی.»
این سادگی، بهویژه در جامعهای با سطح سواد مالی پایین، جذابیت زیادی دارد به ویژه اگر رفتارهای خاصی به دلیل نتایج اتفاقی تقویت میشوند. افرادی که در سیزدهم صفر سال گذشته طلا خریدند، به دلیل افزایش قیمت ناشی از تورم و تقاضای جمعی، سود کردند. این سود که در واقع به عوامل اقتصادی ربط داشت، به اشتباه به برکت این روز نسبت داده شد. پستهای شبکههای اجتماعی نیز این باور را تقویت کردند.
بیشتر بخوانید: فروش طلا با قیمتهای غیرواقعی در جنگ ۱۲ روزه
در فرهنگ ایرانی، طلا از دیرباز نماد ثروت و امنیت مالی بوده است. این پیشینه فرهنگی باعث میشود باورهایی مانند خوشیمن بودن خرید طلا به سرعت پذیرفته شوند. علاوه بر این، استناد نادرست به روایات دینی، مانند آنچه در برخی رسانهها دیده میشود، این خرافه را با ارزشهای مذهبی پیوند میزند و مقبولیت آن را افزایش میدهد.
راه مقابله با خرافههای اقتصادی، افزایش سواد مالی است. برنامههای آموزشی که به مردم یاد بدهند چگونه عوامل اقتصادی واقعی مانند تورم، نرخ ارز و سیاستهای پولی بر قیمت طلا تأثیر میگذارند، میتوانند وابستگی به باورهای غیرعلمی را کاهش دهند.
در شرایطی که بیثباتی اقتصادی و بیاعتمادی به کارشناسان، مردم را به سمت باورهای ساده و غیرعلمی سوق میدهد، این خرافهها نهتنها تقویت میشوند، بلکه با ایجاد تقاضای کاذب، بازار را تحت تأثیر قرار میدهند. در حالی که عوامل واقعی مانند تورم، نرخ ارز و قیمت اونس جهانی (که تا پایان ۲۰۲۵ ممکن است به ۴،۵۰۰ دلار برسد) تعیینکننده اصلی قیمت طلا هستند، خرافهها با سادهسازی و وعدههای غیرواقعی، رفتار جمعی را هدایت میکنند. آگاهیبخشی، آموزش سواد مالی و بازسازی اعتماد به تحلیلهای علمی، تنها راههای مقابله با این پدیدهاند.
منبع: روزنامه هفت صبح
- sajadmontakhabi
- کد خبر 24404
- 3 بازدید
- بدون نظر
- پرینت