اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر – اقتصاد ایران عجیبترین روزهای خود را سپری میکند. در شرایطی که کشور در روزهای پساجنگ ۱۲ روزه، در شرایطی است که تورمی شدیدتر را تجربه میکند و از سوی دیگر بار تحریمهای کمرشکن اقتصادی کمتر نیز نشده که بیشتر شده است، شاید انتظار تجربه رشد اقتصادی یک رویای خام باشد.
در همین حال، اما شمسالدین حسینی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در نشستی که وزیر اقتصاد نیز در آن حضور داشت گفته است که «رشد اقتصادی هدفگذاری شده برای پایان برنامه هفتم توسعه ۸ درصد بوده، اما اکنون تنها ۳ درصد محقق شده است. همزمان رشد نقدینگی به حدود ۳۵ درصد و تورم نقطهای به ۳۷ درصد رسیده و پیشبینی میشود نقدینگی تا پایان برنامه به ۱۳.۸ درصد برسد.»
این سخنان در شرایطی بیان میشد که موضوع ارز چند نرخی نیز توسط وزیر اقتصاد در همین جلسه مطرح شد و او گفت: «در بازار ارز یک دروغ گفتیم و نخواستیم خطا را بپذیریم؛ یک روز نیما؛ یک روز سنا؛ یک روز تالار دوم و… همه اینها ناشی از این است که حقایق اقتصادی را نپذیرفتیم.»
یک روز پس از این جلسه، اما سخنگوی دولت گفت که «تردیدی نیست که ارز باید تک نرخی شود». به نظر میرسد دستکم نگاه وزیر اقتصاد دولت به موضوع ارز و حقایق اقتصادی این بازار از سخنگوی دولت بسیار واقع بینانهتر و دقیقتر باشد.
مجموع این سخنان مسئولان کشور بهانهای شد تا به سراغ «مرتضی افقه» اقتصاددان و استاد دانشگاه برویم و نظر او را درباره این شرایط موجود جویا شویم.
این استاد دانشگاه البته پیش از این نیز گفته بود که دولت در شرایط جنگی باید تمامقد وارد شود، چون بستر برای فرار سرمایه و فشار به مردم و افزایش قیمتها فراهم است و باید از تامین معیشت مردم حمایت کند. اما اکنون با توجه به بیتدبیری و فشاری که به مردم به خاطر تصمیمگیریهای اشتباه آمده، درصد قابل توجهی از مردم ممکن است با دولت همراهی نکنند.
مشروح گفتوگوی اقتصاد ۲۴ با این اقتصاددان را در ادامه میخوانید:
*در روزهای اخیر جلساتی میان وزیر اقتصاد ایران و برخی نمایندگان کمیسیون اقتصادی مجلس و فعالان اقتصادی برگزار شده و در این جلسه بر مساله رشد اقتصادی ۸ درصد و درونمای آن و تحقق تنها رشد ۳ درصدی اقتصادی تاکید شده است. حالا میخواهم بدانم اساسا در شرایط فعلی کشور و در روزهای پسا جنگ ۱۲ روزه که آتش بسی شکننده در جریان است، اصلا تحقق رشد اقتصادی ۸ درصد ممکن است و آیا این رشد اقتصادی ۳ درصد واقعی است؟
-توجه کنید که حتی اگر شرایط جنگی نبود و حتی اگر در وضعیت تحریم نیز نبودیم باز هم رشد ۸ درصدی یک رشد ایده آل و رویایی است که اساسا ساختارهای موجود داخلی نیز اجاره این رشد را نمیدهند و اگر قرار بود به این رشد برسیم، (چنان که برنامههای چهارم به بعد نیز همین رشد ۸ درصد را هدف قرار داده بودند) اصلا زیرساختهای داخلی متفاوتی نیاز بود.
کما این که میبینیم حتی با همه این برنامههای موجود ما در نهایت به رشد ۳ تا ۴ درصد دست یافتیم و آن هم در نهایت با فروش نفت بود و نه الزاما از طریق بهره وری.
این در حالی است که اصل رشد اقتصادی باید مبتنی بر افزایش بهره وری باشد و نه به مدد فروش نفت و منابع داخلی؛ بنابراین زمانی که ما در شرایط عادی نتوانستیم به این رشد دست یابیم به طریق اولی در سال ۱۴۰۴ و سالهای پیش رو نیز اگر تغییرات اساسی در مسائل منطقهای و خارجی ایران رخ ندهد نه تنها به این هدف دست نمییابیم بلکه احتمال دارد رشد اقتصادی به صفر یا به رشد منفی دست پیدا کنیم.
بیشتر بخوانید: با آمدن ترامپ فروش نفت ایران قفل میشود؟/ سال سخت در انتظار اقتصاد ایران/ آینده بازارها در دوران جدید کاخ سفید
متاسفانه سیاست گذاران و تصمیم گیران و تصمیم سازان در ایران انگار فقط رویا نویسی و ایده آل نویسی را بلد هستند. چنان که در همین سال جاری نیز میتوان مشاهده کرد که چه مقدار فاصله میان واقعیت اقتصاد ایران با اهداف تعیین شده وجود دارد؛ بنابراین اگر سه درصد نیز رشد اقتصادی اتفاق افتاده باز همین نیز به این دلیل بوده که ظاهرا و بنا به دلایلی خرید نفت چین از ایران با چراغ سبزهایی که نشان داده شده، ادامه یافته است.
اما اگر باز هم سخت گیریهای تحریمی علیه ایران ادامه پیدا کند حتی همین سه درصد رشد نیز محقق نخواهد شد که چنان چه گفتم این عدد به صفر یا حتی رشد اقتصادی منفی خواهد رسید.
*مورد مطرح شده دیگر در روزهای اخیر مساله ارز تک نرخی است. هر چند که وزیر اقتصاد اذعان داشته که ما حقایق اقتصادی را نپذیرفتهایم، اما دو روز پیش نیز سخنگوی دولت تاکید کرد که ارز باید تک نرخی شود؛ آیا چنین موضوعی در شرایط فعلی اقتصاد ایران امکان پذیر است؟
-درباره مساله ارز تک نرخی و لزوم تک نرخی شدن یا اینکه باید ارز تک نرخی شود تنها میتوان گفت این مدل سخنان از سوی برخی مقامات و مسئولان از اقتصادی تا غیراقتصادی کشور نشان از ناآگاهی جدی آنان دارد.
جدا من گاهی متعجب میشوم از این همه دور بودن تصمیم گیران اقتصادی کشور از واقعیت بازار و اقتصاد ایران!
زمانی که ایران درآمدهای ارزی مکفی داشت نیز نتوانست ارز را تک نرخی کند. در تاریخ پس از انقلاب ایران، تنها یک دوره محدود و دوران سید محمد خاتمی و در یک مقطع زمانی کوتاه که درآمد ارزی کشور به دلیل روابط خوب با کشورهای دیگر، همزمان ثبات اقتصادی و سرمایه گذاری اقتصادی در وضعیت به سامانی بود و فروش نفت ایران عادی بود و درآمدهای نفتی به دلیل فروش نفت افزایش پیدا کرده بود؛ این امکان به وجود آمد که قیمت ارز به سمت تک نرخی شدن برود.
اما کدام عقل سلیمی اساسا اکنون و در شرایطی که ورودیهای ارز به کشور، به دلیل تشدید تحریمها و دلایل دیگر تقریبا به صفر و حداقلترین حالت خود رسیده است و در عین حال نیز تقاضا کاهش پیدا نمیکند؛ میتواند بگوید که قیمت ارز بازار آزاد با قیمت ارزی که دولت ارائه میکند، یکی شود؟
مگر اینکه دولت قصد داشته باشد که دیگر ارز را حمایت نکند و کلاً به بازار آزاد بسپارد. در این صورت، بله، ارز تکنرخی خواهد شد، اما تبعات آن این است که دهکهای بالای درآمدی منتفع میشوند و ۸۰ درصد باقی مردم به زیر خط فقر سقوط میکنند. بنابراین، در چنین شرایطی، این حرف که مدام درباره تکنرخی شدن ارز گفته میشود، بسیار ناشیانه، غیرمنطقی و غیرعاقلانه است.
*شما بارها درباره خطر بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران هشدار داده بودید؛ فکر میکنید با ادامه روند فعلی و شرایط نه مذاکره و نه جنگ حاکم میان ایران و آمریکا، وضعیت اقتصاد ایران در ماههای آتی به کدام سمت و سو خواهد رفت؟
-من در اسفند سال ۱۴۰۳ که هنوز نمیدانستیم جنگی اتفاقی خواهد افتاد و فقط شرایط تشدید تحریمها و ته کشیدن منابع دولت برای جایگزینی درآمدهای نفتی و به خصوص بازگشت ترامپ در نظر بود و البته معلوم بود که همین مختصر دور زدن تحریمها را نیز میتواند قطع کند؛ پیش بینی کرده بودم که از نیمه دوم سال ۱۴۰۴، دولت دیگر حتی حقوق کارکنان خود را نیز نتواند پرداخت کند. در این شرایط وضعیت و تکلیف طرحهای عمرانی و زیرساختی حتی بدتر است.
اکنون نیز برخی خبرهای غیررسمی حکایت از آن دارد که دولت در همین ماه جاری نیز از بانک مرکزی استقراض کرده است و بنابراین پیش بینی من خیلی متاسفانه خوب نیست؛ به خصوص که بعد از جنگی که رخ داده همه چیز خیلی بیشتر هم تغییر کرد و یک گزینه خسارتهای جنگ نیز به بارهای اقتصادی دولت اضافه شده و این تازه به جز بحثهای نظامی موجود است.
بیشتر بخوانید: بدون توافق، فروپاشی اقتصادی در کمین است/ مذاکراتی سودمند است که منجر به فروش نفت بدون تحمیل هزینه اضافی شود
یعنی نتیجه جنگ ۱۲ روزه، فارغ از تمام بخشهای نظامی، خسارتها و مشکلاتی در پی داشته که بار آن بر دوش دولت است و دولت باید این خسارتها را جبران کند. در چنین شرایطی، یکی از تبعات جنگ، به طور طبیعی فرار سرمایه و کاهش محسوس سرمایهگذاری در کشور خواهد بود و همه این عوامل باعث میشود که من نسبت به شرایط پیش روی ایران چندان خوشبین نباشم.
اگر مشکل تحریم و تنشهای منطقهای ایران حل نشود، ممکن است یکی از سختترین دورههای اقتصادی معاصر ایران رقم بخورد. اکنون نیز بهبود روابط پولی، مالی و بانکی، رفع تحریمها و کاهش تنشها از حداقل عواملی است که برای رسیدن به رشد اقتصادی باید حل و فصل شود و اینها تنها شرطهای لازم هستند و هنوز شرایط کافی برای رشد اقتصادی کشور به شمار نمیآیند.
این یعنی حتی با تحقق همه این شروط، شرایط کافی نیست؛ بلکه تغییر وضعیت به نفع اقتصاد ایران، موضوعی زمانبر است و در مرحله بعد نیازمند تحولی اساسی در ساختارهای ضدتوسعه و ضدتولید موجود در داخل کشور است.
- sajadmontakhabi
- کد خبر 25451
- 3 بازدید
- بدون نظر
- پرینت